تسلیت

 
 

سلام دوستان عزیز شهادت حضرت فاطمه رو به همتون تسلیت عرض میکنم. 

 



برچسب:, |

دلتنگی

 
 

عکس

دلتنگم !

دلتنگ روزهای مملو از صداقت ، روزهای سکوت ، روزهای آرامش

دلتنگ سکوت های پر از فریاد

دلتنگ سیر پرشتاب و بی اشتباه

دلتنگ پای پر آبله و قلب خستگی ناپذیر

دلتنگم !

کاش باری دیگر مجال حرکت یابم

کاش دوباره اشک میهمان هر لحظه کویر چشمانم می شد

کاش می شد دوباره دست بر زانو بزنم و قد علم کنم

انگار خستگی سالهاست با وجودم عجین شده و توانم را فرسوده

مرا ببخش !

باری دیگر ، مثل همان هزار بار قبلی

مجالی دیگر نصیبم کن

فرصتی نمانده !!!



برچسب:, |

هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را



برچسب:, |

ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...



برچسب:, |

فردا

 
 

کسی هرگز نمیداند چه سازی میزند فردا / چه می دانی تو از دیروز چه می دانم  من از فردا / همین یک لحظه را دریاب که فردا میشوی تنها

کارت پستال و اس ام اس عاشقانه ی تنهایی



برچسب:, |

گفتمش

 
 

گفتمش بی تو دلم میگیرد
گفت با خاطره هاخلوت کن
گفتمش خنده به لب میمیرد
گفت با خون جگر عادت کن
گفتمش با که دلم خوش گردد
گفت غم را به دلت دعوت کن
گفتمش راز دلم راچه کنم؟
گفت با سنگ دلم صحبت کن... 



برچسب:, |

فراموش

 
 



برچسب:, |

این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم / خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم

سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم / این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت کنم



برچسب:, |

آزادی

 
 

نمیتونم ببخشمت                   دور شو برو نبینمت
تیکه ای بودی از دلم                گندیدی و بریدمت



برچسب:, |

چقدر سخته دلت بخواد سرت روباز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار نامردیش همه وجودت له شده...



برچسب:, |

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش. یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر.منم باهات میام ………..
پدرمریم نامه تو دستشه ،کمرش شکست ،بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند.



برچسب:, |

حضورت در کنار من معجزه نبود

نبودنت هم فاجعه نیست

فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود

بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .



برچسب:, |

نامردی

 
 

عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم

در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم

هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .



برچسب:, |

Image Hosted by Free picture hosting at
www.iranxm.com

امروز دوباره دلم شکست.از همان جای قبلی!

کاش می شد آخر اسمت نقطه گذاشت

تا دیگر شروع نشوی.

کاش  می شد  فریاد  بزنم : “ پایان ”

دلم خیلی گرفته

اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد!

آدم ها از دور دوست داشتنی ترند….



برچسب:, |

 

زيبارويي که مي داند زيبايي ماندني نيست پرستيدني ست / حکیم ارد بزرگ ( پدر فلسفه اردیسم Philosophy of Orodism) 

بگین بباره بارون ، دلم هواشو کرده

بگین تموم شدم من ، بگین که برنگرده

بهش بگین شکستم ، بهش بگین بُریدم

برهنه زیر بارون ، خرابُ درب و داغون

از آدما  فراری ، از عاشقا گریزون

بهش بگین شکستم ، بهش بگین بُریدم



برچسب:, |

رفتم

 
 

رفتم که نبینی پریشان شدنم را
غمناک ترین لحظه ی ویران شدنم را
در خویش فرو رفتم و در خویش شکستم
تا که یک لحظه نبینی غم تنها شدنم را



برچسب:, |

دلم

 
 

دلم توفانی از غم هاست ، طلوع سخت ماتم هاست
نمیدانم چرا این دل همیشه غرق رویاهاست ؟؟؟



برچسب:, |

بی تو

 
 



برچسب:, |

دلم گرفته آسمون ، نمیتونم گریه کنم
شکنجه میشم از خودم ، نمیتونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها ، رو سینه من اومده
آخ داره باورم میشه ، خنده به ما نیومده



برچسب:, |

جدایی

 
 

من بی پناهم تو بی گناهی
دل به تو دادم ، چه اشتباهی
از تو کشیدم شکل کبوتر
نقاشی ام رو بگذار و بگذر
تو این نبودی ، من بد کشیدم
آخه دلت رو هرگز ندیدم
تو بی گناهی ، من بی پناهم
ایمن بمانی از اشک و آهم



برچسب:, |

خيلي سخته که توي پايیز با غريبي آشنا شي، اما وقتي که بهار شد يه جورايي ازش جدا شی...

 خداوندا چرا دل آفريدي ؟ چرا اين دل را عاشق آفريدي ؟ اگر عاشق شدن جرم و گناه است چرا سيماي زيبا آفريدي ؟

وقتي دهکده اي آتش مي گيرد همه دودش را مي بينند اما وقتي قلبي آتش مي گيرد کسي شعله اش را نمي بيند...

روي ديوار مقابل پنجره‌ات قلبي كشيدم زيبا، تا ارزش عشق هميشه در خاطرت باشد، امروز تو راديدم كه روي قلبم مي‌نوشتی: زباله‌هايتان را در اين محل نگذارید...

 اين روزها انگار باد به گوش آدمها مى رساند ، که چقدر تنهايم ؛ عجيب است همه مى خواهند دوستان خلوتشان را ، با من قسمت کنند ! حتما چشمهايم هر صبح ، به راحتى باران ديشب را ، لو مى دهد ...

 چه ساده با گريستن خويش زنده مي شويم و چه ساده در ميان گريستن مي ميريم و در فاصله ي اين دو به سادگي چه معمايي مي سازيم به نام زندگي...

دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است...

چشمامو وقف تــو کردم، دل به خلوت تــــو بستم ، هم ترانه پس كجايي؟! من كه مردم از جدايـی، دل شكسته و غــريبم، جون ميدم اگـــه نيايی...



برچسب:, |

 

 یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش 3-2 ماه بیشتر زنده نیست

یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی 2 خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند

 یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست

ویاد گرفتم هر چه عاشق تری تنهاتری



برچسب:, |

تبریک

 
 

عیدتون مبارک

 



برچسب:, |