مــی روم بـی خبــــــر این بار خیالتــــ راحتــــ ...
تــــو بمــــان با دگـــــــران یار خیالتــــ راحتــــ ...
بـعد از این همنفـــــس هـــر شبـــــ من خواهـــــد شـــد...
فــــقط ایـن پاکـتـــــ ســــــیگار خیالتــــ راحتــــ ...
چنــــد روزیــــــِ استــــ که تلـــخینـــگیــــِ تـنـــــهایــی...
مـی شـــود بر ســــرم آوار خیالتــــ راحتــــ ...
ســـــهم تــــــو پنجــــــره هایـــــــِ کـــــه تــــو را می خواننـــــــــد...
ســـــهم مــــن این همـــه دیــــــوار خیالتـــ راحتــــ ...
بــــــعد از این یاد تــــو و بـــــغض مــن و خاطــــــــــره ها...
نه امیـــــــدی و نه دیـــــــــدار،خیالتــــ راحتـــــ !
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است
چشمانم غرق در اشکهایم شده ….
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
ادامه مطلب
بهت نمی گم دوسِت دارم ،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم، چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی، صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم...
♥¸.• ¨¯`• ♥♥¸.• ¨¯`• ♥♥¸.•
وقتی دلت میگیره میری تو فکر به
کسی فکر میکنی که نمیتونی
اسمشو بلند فریاد بزنی اما یادت
نره تو یه همدم تنهایی هم داری
اشکات، اشکات تورو خیلی دوست
دارن و همیشه یار دلتنگیهای
تو هستن ...
پس وقتی دلتنگ میشی مواظب
اشکات باش چون خیلی با ارزشن
♥¸.• ¨¯`• ♥♥¸.• ¨¯`• ♥♥¸.•
دلم می گیرد از هر چه هست
دلتنگ می شوم به هر چه نیست
چه خوب می شد
نبود هر چه که هست
بود هر چه که نیست
دلتنگی هایم را جایی ، جا گذاشته ام
کجا؟ نمی دانم
فقط دلم دل دل می کند
خسته ست و افسرده
این روزها .... بی خیال
فقط سرم درد می کند ... نشانه چیست ؟ مرگ
دوباره چسب خورده ترین قسمت سینه ام می شکند
جایی که تمام ساعت های سکوت سعی به جمع کردن آن داشته ام
تب می کند نگاه ... می سوزد این دلم
قلبم چه بی کس است
دنیا
همین بس است
خسته وزخمی وداغون یه گوشه کنج خیابون
گونه هام خیس از اشک وتو دلم غصه فراوون
هر کسی رد میشه انگار منو اصلا" نمیبینه
هیچ کسی حتی یه لحظه پای حرفام نمیشینه
هیچ کسی دلش نمیخواد جای من باشه یه روزم
باید اینجا تک و تنها تا همیشه من بسوزم
منی که یه روزگاری واسه خودم کسی بودم
همه چی داشتم واینجور غریب وبی کس نبودم
نعلت به تو ای عشق که منو دیونه کردی
خونه آباد من رو اینجوری ویرونه کردی
عشق چیست؟ همه میگویند عشق دریچه ایست که از آن با نگاه بازتر و دیدگانی پخته تر بر زندگی مینگری ولی پس چرا عشق من چشمانم را کمسو كرده؟ و اندک عقيده ای را که به زندگی كردن داشتم از من گرفته؟
ای كاش من هم همانند همه ی بی معرفتها رسم نامردی می آموختم و انسانها را در زندگی بازیچه میکردم ولی افسوس من بازیچه شدم. بازیچه ی باور ها ی لرزان دوست. بازیچه ی بی ثباتی او.
ای كاش لااقل دوست وقتی کسی را بخشيد دیگر ياد خطاهای گذشته ی او نمیکرد
آه خدای من تمام تنهایی من بخاطر دوست است دوستی که فکر میکردم همه کسم است و هیچ کس نبود.
من دنیا را از دوستی با او اگاه ساختم. به هر رهگذری میرسيدم از نیک اندیشی و اخلاق پاکش سخن میگفتم ولی بی خبر ز آن با خنجری در دست شادمان از اشكهايم منتظر زخيم تر كردن زخمهایم است...
بی شک او هم اینک شادمان است شادمان ...نمی دانم عشقها ی ديروزش را باور کنم یا اخمها و نفرتهای امروز را او با من جفا کرد جفا جفا جفا.
آه ای خدا ی من دوست داشتن به چه معناست؟ دوست داشتن یعنی احساس تنهایی کردن بدون او و من مدتهاست بااین احساس انس گرفتم.
پروردگارا من کسی را عاشقانه میپرستم ولی او در دریای عقایدش غرق شده و حتی نیم نگاهی بر من دلشکسته ی تنها نمیکند. پروردگارا مرا راحت کن از این زندگی نکبتبار که به هر گوشه ای از آن که مینگری جز رنگ نامردی و بیمعرفتی و فراموشی چیز دیگری نخواهی دید
خدایا ای كاش منم همانند او سنگین دل بودم و امروز این چنین آزرده خاطر نبودم
سلامی گرم به همه ی بروبچه هایی که از وبلاگ من بازدید میکنند انشاالله که حالتون خوب هست؟خرداد داره میرسه خبر به همه ی اونایی که بچه مدرسه هستن انشاالله که موفق میشید من که تا حالا 4 تا از امتحان های عملی رودادم خداروشکر همشون هم مستمری وهم نمره ی امتحانم 20شده انشاالله شما هم 20میشین نه تنها تودرس بلکه تو همه ی مراحل زندگیتون .
ﺗﻮ ﺑﺎرون ﻛﻪ رﻓﺘﻲ ﺷﺒﻢ زﻳﺮ و رو ﺷﺪ
نه ديگه وقته گريه نيست اشكي برايه من نريز نه ديگه مثله قبلنا نيستي برايه من عزيز برو نميخوام ديدنت بي صبرو طاقتم كنه برو كه يادت از دلم بره و راحتم كنه نذار اين لحظه ي آخر با غصه سر شه چشمام خيسو تر شه دوباره چشمام خيسو تر شه نذار اين لحظه ي آخر دل تنگت باشم دل گيره فردا شم دوباره دلگيره فردا شم نه ديگه وقته گريه نيست اشكي برايه من نريز نه ديگه مثله قبلنا نيستي برايه من عزيز برو نميخوام ديدنت بي صبرو طاقتم كنه برو كه يادت از دلم بره و راحتم كنه نذار اين لحظه ي آخر با غصه سر شه چشمام خيسو تر شه دوباره چشمام خيسو تر شه نذار اين لحظه ي آخر دل تنگت باشم دل گيره فردا شم دوباره دلگيره فردا شم
تو اين دنيا دلم خوش بود كه دستامو تو ميگيري نميترسي از احساسم نميگي از نگام سيري تو اين دنيا دلم خوش بود يكي حرفامو ميفهمه يكي هست مثله من با من كه روياهامو ميفهمه تو اين دنيا دلم خوش بود منو تنها نميذاري نميري بي خبر يك روز رو قلبم پا نميذاري دلم خوش بود كه ميدوني دلم تنها و غمگينه غمه دوريت واسه قلبم يه كوهه خيلي سنگينه دلم خوش بود كه چشمامو نميخواي ديگه باروني دلي رو كه به تو دادم نميبازي به آسوني دلم خوش بود كه چشمامو نميخواي ديگه باروني دلي رو كه به تو دادم نميبازي به آسوني تو اين دنيا دلم خوش بود منو تنها نميذاري نميري بي خبر يك روز رو قلبم پا نميذاري دلم خوش بود كه ميدوني دلم تنها و غمگينه غمه دوريت واسه قلبم يه كوهه خيلي سنگينه دلم خوش بود كه چشمامو نميخواي ديگه باروني دلي رو كه به تو دادم نميبازي به آسوني دلم خوش بود كه چشمامو نميخواي ديگه باروني دلي رو كه به تو دادم نميبازي به آسوني تو اين دنيا دلم خوش بود نميري بي خبر يك روز
تا كی باید چشام تو رو نبینه بین دستای ما دیوار چینه
اینی كه ماله توو بازار دل ها خدایی عشق نیست نقطه چینه
ببین كه عشق نداره راه ساده سواره كم پیاده هاش زیاده
اون كسی برگ برنده میبره كه پای هر كس دل نداده
من به آمار زمین مشكوكم
اگر این سطح پر از آدم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست
به رسم این دوره زمون تنهایی قسمت منه
بازی تقدیرو ببین دلمو آتیش میزنه
اون كه رفیق راهته برات هزار بار میمیره
اگه بگی دوسش داری تو رو به بازی میگیره
تا رسیدن به بی کرانه ی آبی چشمانت
با من بمان
تا شنیدن شرشر بارانی که باهم چترهایمان را بستیم و فریاد زدیم:چشمها را باید شست...
با من بمان
تا به یاد آوردن چشمهای همیشه پراشکم هنگام جدایی
با من بمان
تانیمه شبهای پر از فریاد بی صدای جیرجیرک های عاشق
با من بمان
تا خاطرات روزهای بهاریِ،سر ساعت عاشقی،زیر درخت بید مجنون
همان بید مجنونی که ما اولین بار کنارش مجنون شدیم
با من بمان
تا اولین نگاه زیر زیرکی که زیر حجمی از احساسات گم شد
با من بمان
تا دوباره به خاطر آوری روزهای سرد زمستانی که دست کشهایم را با تو تقسیم میکردم
یکی تو یکی من!
با من بمان
تا پاره کردن عاشقانه هایی که با نوشیدن جرعه حرعه ی احساسم
طعم گیلاسی لبانم را میچشیدی
با من بمان
تا سرد شدن دستانت در روزهای رمستانی
با من بمان
تا نگاهی که با نگاه غیر از من عاشق شد
با من بمان
تا نخستین روز چتر به دست گرفتن
با من بمان
تا آغاز یک نگاه سرد ممتد
با من بمان
تا اولین و آخرین حرف صادفانه ات با من: خداحافظ!
با من بمان
تا مرگ لحظه هایی که با خیال تو گذشت تا مرگ خاطراتمان
با من بمان
تا دیدن چشمهای همیشه بسته ام تا به زیر خاک رفتنشان تا سردی دستانم
با من بمان
تا نوشدارویی که پس از مرگم آوردی
دیگر زمان ماندن نیست
پس....بدون من برو
با من بمان